بین زیبایی و نازیبایی مهربانا تو بیا داور باش
روح صد پاره ی انسانهارا در تب و تاب زمان یاور باش
یاوری کن که نمیرد انسان در هجوم تبر و آهن و دود
یاوری کن که بپرسد از خود مهربانتر نتوان آیا بود؟
وای در قرن تلاطم انسان ای خدا نام تو را برد از یاد
غل و زنجیر و فلک را بشکست آن همه خاطره را داد به باد
ای خدا تو به لطف ازلی ثقل این بار سبک تر گردان
غل و زنجیر و فلک را بشکن آسمان را تو به من برگردان...